من بي تو تمام ميشوم و با تو تمام |
همه خوابیده اند.
مرد،پسرک و دخترک.
من دستشویی رفتهام با فراغت،نماز خواندهام،سرچ کردهام،کتاب خواندهام و دخترک بیدار شده دوباره.
حالا کنارش آرام دراز کشیده ام و به بلوزی که فردا پسرک باید بپوشد فکر میکنم و اینکه چرا چنین و چنان و اینکه کاش منم قبل از ۱۲ بخوابم و آرام بگیرم و اینکه آخر هفته ها چهطور خواهد بود و اینکه امروز چه تنوعی داشت واین که خسته هستم و اینکه ...
الحمدلله،برای تنهای سالممان که میدویم و با شوق کار میکنیم و خسته سر بر بالین می گذاریم...
الحمدالله